loading...

رازهای کتابخانه من

شرح ۳۵۰۰ جلد کتابی که تاکنون خوانده ودر کتابخانه ام موجود است

بازدید : 357
پنجشنبه 28 آبان 1399 زمان : 22:37

۱۰۰۱ کتاب که باید خواند: ۲۱ دستور کار برای قران بیست ویکم : یوال هراری: خلق محافظان شخصی کامپیوتری و روانشناسان مصنوعی

ادامه از نوشتار پیشین

۲۱ دستور برای قرن ۲۱ نوشته نوح هراری

هوش مصنوعی و کنترل انسان با خلق محافظان شخصی کامپیوتری در قرن ۲۱

یک راننده که قصد یک عابر پیاده را پیش بینی می‌کند، یک بانکدار که اعتبار یک‌ وام گیرندة بالقوه راارزیابی می‌کند، و یک وکیل که موقعیت را در پشت میز مذاکرهبرآورد می‌کند، به جادوگری تکیه نمی‌کند. مغز همة این افراد، بدون آن که خودشانمطلع باشند از طریق تحلیل حالت‌های چهره، لحن صدا، حرکات دست‌ها و حستیبوی بدن س الگوهای زیست شیمیایی را بازشناسی می‌کند.

هوش مصنوعی با کمکگیرنده‌های حسی sensors قادر است تمام این فعالیت‌ها را بسیار دقیق تر و قابلاعتمادتر از انسان‌ها انجام دهد.

بنابر این، تهدید بیکاری تنها عارضة ظهور داده فن آوری نیست، بلکه حاصل تلاقی داده فن آوری با زیست فن آوری است.

از تصویربرداری »اف ام آر آی« تا بازار کار راه پرپیج و خمی‌وجود دارد، اما می‌تواند تا چند دهة آتی پیموده شود. اطلاعاتی که محققین مغز و مخچه در مورد " آمیگدال" مغز به دست می‌آورند، می‌تواند تا سال ۲۰۵۰ این امکان را برای کامپیوترها فراهم آورد تا محافظین شخصی و روان پزشکان انسانی بلکه احتمالا شبکه‌‌‌ای از کامپیوترها جایگزین افراد انسانی می‌شود.

نمی‌توان دکتر انسانی را با دکتر کامپیوتری مقایسه کرد

بنابر اینوقتی به اتوماسیون فکر می‌کنیم، اشتباه است اگر توانایی‌های یک رانندة انسانی را باتوانایی‌های یک دستگاه خودروی بدون راننده مقایسه کنیم، یا این که یک دکتر انسانی را با یک دکتر هوش مصنوعی مقایسه کنیم. بلکه باید توانایی‌های مجموعی ازافراد انسانی را با توانایی‌های یک شبکة یکپارچه مقایسه کنیم.

برای مثال، بسیاری از رانندگان در جریان تمام تغییرات مقررات راهنمایی ورانندگی نیستند و اغلب از آن‌ها تخطی می‌کنند. از جمله، از آنجا که هر وسیلة نقلیهیک واحد مستقل است، وقتی دو وسیلة نقلیه در زمان واحد به یک تقاطع مشترکمی‌رسند، ممکن است راننده‌ها در ارزیابی از مقاصد یکدیگر دچار اشتباه شوند و

تصادف کنند.

اما تمام خودروهای مستقل بدون راننده می‌توانند با هم در ارتباطباشند. وقتی دو خودروی مستقل به یک تقاطع مشترک می‌رسند، در واقع دو واحدجدا از هم نیستند، بلکه بخشی از یک الگوریتم واحد هستند. به این دلیل امکانمحاسبة اشتباه و تصادف بسیار کمتر خواهد بود.

و اگر وزیر ترابری تصمیم بگیردماده‌‌‌ای در مقررات را تغییر دهد، تمام وسایل نقلیة مستقل به سادگی در آنِ واحدتازه یابی می‌شوند و اختلالی که در برنامه به وجود آمده در آن‌ها برداشته می‌شود وً همة آن‌ها دقیقا از قاعدة جدید پیروی می‌کنند....

ادامه دارد

امیر تهرانی

ح.ف

خبر 28 آبان
بازدید : 362
پنجشنبه 28 آبان 1399 زمان : 22:37

ادامه از نوشتار پیشین

۲۱ دستور برای قرن ۲۱ نوشته نوح هراری

هوش مصنوعی و کنترل انسان با خلق محافظان شخصی کامپیوتری در قرن ۲۱

یک راننده که قصد یک عابر پیاده را پیش بینی می‌کند، یک بانکدار که اعتبار یک‌ وام گیرندة بالقوه راارزیابی می‌کند، و یک وکیل که موقعیت را در پشت میز مذاکرهبرآورد می‌کند، به جادوگری تکیه نمی‌کند. مغز همة این افراد، بدون آن که خودشانمطلع باشند از طریق تحلیل حالت‌های چهره، لحن صدا، حرکات دست‌ها و حستیبوی بدن س الگوهای زیست شیمیایی را بازشناسی می‌کند.

هوش مصنوعی با کمکگیرنده‌های حسی sensors قادر است تمام این فعالیت‌ها را بسیار دقیق تر و قابلاعتمادتر از انسان‌ها انجام دهد.

بنابر این، تهدید بیکاری تنها عارضة ظهور داده فن آوری نیست، بلکه حاصل تلاقی داده فن آوری با زیست فن آوری است.

از تصویربرداری »اف ام آر آی« تا بازار کار راه پرپیج و خمی‌وجود دارد، اما می‌تواند تا چند دهة آتی پیموده شود. اطلاعاتی که محققین مغز و مخچه در مورد " آمیگدال" مغز به دست می‌آورند، می‌تواند تا سال ۲۰۵۰ این امکان را برای کامپیوترها فراهم آورد تا محافظین شخصی و روان پزشکان انسانی بلکه احتمالا شبکه‌‌‌ای از کامپیوترها جایگزین افراد انسانی می‌شود.

نمی‌توان دکتر انسانی را با دکتر کامپیوتری مقایسه کرد

بنابر این وقتی به اتوماسیون فکر می‌کنیم، اشتباه است اگر توانایی‌های یک رانندة انسانی را باتوانایی‌های یک دستگاه خودروی بدون راننده مقایسه کنیم، یا این که یک دکتر انسانی را با یک دکتر هوش مصنوعی مقایسه کنیم. بلکه باید توانایی‌های مجموعی ازافراد انسانی را با توانایی‌های یک شبکة یکپارچه مقایسه کنیم.

برای مثال، بسیاری از رانندگان در جریان تمام تغییرات مقررات راهنمایی ورانندگی نیستند و اغلب از آن‌ها تخطی می‌کنند. از جمله، از آنجا که هر وسیلة نقلیهیک واحد مستقل است، وقتی دو وسیلة نقلیه در زمان واحد به یک تقاطع مشترکمی‌رسند، ممکن است راننده‌ها در ارزیابی از مقاصد یکدیگر دچار اشتباه شوند و

تصادف کنند.

اما تمام خودروهای مستقل بدون راننده می‌توانند با هم در ارتباطباشند. وقتی دو خودروی مستقل به یک تقاطع مشترک می‌رسند، در واقع دو واحدجدا از هم نیستند، بلکه بخشی از یک الگوریتم واحد هستند. به این دلیل امکانمحاسبة اشتباه و تصادف بسیار کمتر خواهد بود.

و اگر وزیر ترابری تصمیم بگیردماده‌‌‌ای در مقررات را تغییر دهد، تمام وسایل نقلیة مستقل به سادگی در آنِ واحدتازه یابی می‌شوند و اختلالی که در برنامه به وجود آمده در آن‌ها برداشته می‌شود وً همة آن‌ها دقیقا از قاعدة جدید پیروی می‌کنند....

ادامه دارد

امیر تهرانی

ح.ف

کتاب ۲۱ دستور کار برای قران بیست ویکم : یوال هراری: خلق محافظان شخصی کامپیوتری (بخش پنجم)
بازدید : 446
پنجشنبه 28 آبان 1399 زمان : 22:37

ادامه از نوشتار پیشین

۲۱ دستور برای قرن ۲۱ نوشته نوح هراری

هوش مصنوعی و کنترل انسان با خلق محافظان شخصی کامپیوتری در قرن ۲۱

یک راننده که قصد یک عابر پیاده را پیش بینی می‌کند، یک بانکدار که اعتبار یک‌ وام گیرندة بالقوه راارزیابی می‌کند، و یک وکیل که موقعیت را در پشت میز مذاکرهبرآورد می‌کند، به جادوگری تکیه نمی‌کند. مغز همة این افراد، بدون آن که خودشانمطلع باشند از طریق تحلیل حالت‌های چهره، لحن صدا، حرکات دست‌ها و حس بوی بدن س الگوهای زیست شیمیایی را بازشناسی می‌کند.

هوش مصنوعی با کمک گیرنده‌های حسی sensors قادر است تمام این فعالیت‌ها را بسیار دقیق تر و قابلاعتمادتر از انسان‌ها انجام دهد.

بنابر این، تهدید بیکاری تنها عارضة ظهور داده فن آوری نیست، بلکه حاصل تلاقی داده فن آوری با زیست فن آوری است.

از تصویربرداری »اف ام آر آی« تا بازار کار راه پرپیج و خمی‌وجود دارد، اما می‌تواند تا چند دهة آتی پیموده شود. اطلاعاتی که محققین مغز و مخچه در مورد " آمیگدال" مغز به دست می‌آورند، می‌تواند تا سال ۲۰۵۰ این امکان را برای کامپیوترها فراهم آورد تا محافظین شخصی و روان پزشکان انسانی بلکه احتمالا شبکه‌‌‌ای از کامپیوترها جایگزین افراد انسانی می‌شود.

نمی‌توان دکتر انسانی را با دکتر کامپیوتری مقایسه کرد

بنابر اینوقتی به اتوماسیون فکر می‌کنیم، اشتباه است اگر توانایی‌های یک رانندة انسانی را باتوانایی‌های یک دستگاه خودروی بدون راننده مقایسه کنیم، یا این که یک دکتر انسانی را با یک دکتر هوش مصنوعی مقایسه کنیم. بلکه باید توانایی‌های مجموعی ازافراد انسانی را با توانایی‌های یک شبکة یکپارچه مقایسه کنیم.

برای مثال، بسیاری از رانندگان در جریان تمام تغییرات مقررات راهنمایی ورانندگی نیستند و اغلب از آن‌ها تخطی می‌کنند. از جمله، از آنجا که هر وسیلة نقلیهیک واحد مستقل است، وقتی دو وسیلة نقلیه در زمان واحد به یک تقاطع مشترکمی‌رسند، ممکن است راننده‌ها در ارزیابی از مقاصد یکدیگر دچار اشتباه شوند و

تصادف کنند.

اما تمام خودروهای مستقل بدون راننده می‌توانند با هم در ارتباطباشند. وقتی دو خودروی مستقل به یک تقاطع مشترک می‌رسند، در واقع دو واحدجدا از هم نیستند، بلکه بخشی از یک الگوریتم واحد هستند. به این دلیل امکانمحاسبة اشتباه و تصادف بسیار کمتر خواهد بود.

و اگر وزیر ترابری تصمیم بگیردماده‌‌‌ای در مقررات را تغییر دهد، تمام وسایل نقلیة مستقل به سادگی در آنِ واحدتازه یابی می‌شوند و اختلالی که در برنامه به وجود آمده در آن‌ها برداشته می‌شود وً همة آن‌ها دقیقا از قاعدة جدید پیروی می‌کنند....

ادامه دارد

امیر تهرانی

ح.ف

کتاب ۲۱ دستور قرن ۲۱ :هوش مصنوعی و کنترل  انسان  با خلق محافظان  شخصی کامپیوتری در قرن ۲۱
بازدید : 682
چهارشنبه 27 آبان 1399 زمان : 15:36

ادامه از نوشتار پیشین

کتاب ۱۱ دقیقه نوشته پائلو کوییلو فصل دوم (بخش سوم)

به فیلمی‌که در سینما دیده بـود نفـرین مـی کـرد، از آن یـاد گرفتـه بـود کـهچشمهایش را ببندد، دست‌هایش را بر سر مرد قرار دهد، و آهسته سرش را بهچپ و راست تکان دهد. اما او مساله ضروري را رعایت نکـرده بـود و مهمتـرن چیز را نشان نداده بود. او یک معذرت خواهی عالی ساخت(من نمـی خواسـتم

که یک باره خودم را عرضه کنم. چون مطمئن نبودم، اما حالا تشخیص داده امکه تو عشق زندگی من هستی) و منتظر فرصت بعدي شداو پسر را تـا سـه روزبعد ندید، در یک جشن در کلوپ محلی، در حالی که پسر دست یکـی از دوسـتهاي ماریا را نگه داشته بود.دوستی که از ماریا در مورد رابطه اشان پرسـیدهبود.ماریا دوباره وانمود کرد که اهمیت نمی‌دهد. تا پایان گفتگویش با دیگـردوستان دخترش در مورد ستاره‌هاي فیلم‌ها و بقیه ي پسر‌هاي محـل تحمـلآورد. و سعی کرد به نگاه‌هاي دلسوزانه ي دوستانش توجه نکند.وقتی به خانه
رسید، دنیایش به ناگاه فرو ریخت. تمام شب را گریه کرد و هشت مـاه تمـامزجر کشید تا به این نتیجه رسید که آن عشق مطمئنن بـراي او سـاخته نـشدهبود و او براي عشق ساخته نشده.و به این فکر کرد که براي باقی عمـرش یـکراهبه می‌شود و بقیه زندگیش را وقف عشقی می‌کند که صـدمه نمـی زنـد وجاي زخم‌هایش روي قلب نمی‌مانـد- عـشق بـراي مـسیح. در مدرسـه، آنهـادرباره ي مبلغ مذهبی که به آفریقا سفر کرده بود یاد گرفتند. او فکـر کـرد کـهاین راهی می‌تواند باشد براي رهایی از وجود گرفته و بی فایـده اش.او نقـشهکشید که به یک صـومعه وارد شـود. کمـک هـاي اولیـه را فراگرفـت(خیلـی ازمعلم‌ها می‌گفتنـد آدم هـاي زیـادي در آفریقـا مـی میرنـد)، در کـلاس هـايمذهبی اش سخت تر کار کرد، و شروع کرد به تصویربافی از خـودش بـه عنـوانیک فرد مقدس مدرن که زندگی‌ها را نجات می‌دهد و به جنگل‌هایی مـی رود
که شیرها و ببرها در آن‌ها زندگی کـرد.اگـر چـه در پـانزده سـالگی او یـادگرفت باید با دهان باز دیگران را ببوسد و این که عشق بالاتر از هـر چیـزي باعـث آزار
انسان می‌شود ، اما او مسئله ي سومی‌را نیز کشف کرد.

ادامه دارد...

امیر تهرانی

ح.ف

جان بولتون:جمهوری خواهان "ترامپ شکست خورده"واقعیت رابگویید
بازدید : 325
سه شنبه 26 آبان 1399 زمان : 5:38

ادامه از نوشتار پیشین

۲۱ دستور کار بر‌‌‌ای قرن ۲۱ نوشته نوح هراری

..ضروری است که بدانيم که قالب هوش مصنوعی فقط به سريع تر وهوشمندترکردن کامپيوترها مربوط نمی‌شود، بلکه ملهم از پيشرفت‌های علوم زيستی و علوماجتماعی نيز هم هست. هر چه درک بهتری از فرآيندهای زيست شیميايی داشته باشيم که بنيان احساسات، اميال و انتخاب‌های انسانی هستند کامپيوترها هم بهتر می‌توانند رفتار انسانی را تحليل کنند، تصميمات آن‌ها را پيش بينی کنند و جایراننده‌ها، کارمندان بانک و وکلا را بگيرند.

تحقيقات در زمينه‌های علوم اعصاب و علم اقتصاد رفتاری طی دهه‌های اخسر، به محققين امکان داد تا انسان‌ها را هک کنند و به ويژه درک بسيار بهتری از فرآينداز فرآيند تصميم گيری در مغز انسان به دست آورند. معلوم شد که هر انتخابی که انسان‌هامی‌کنند، از انتخاب غذا گرفته تا انتخاب جفت، نه ناشی از يک ارادة آزاد مرموز، بلکه حاصل محاسبة احتمالا ت در ميلياردها سلول عصبی در کسری از ثانيه اسست.

گزافه گويی در مورد »بصيرت درونی« در واقعيت همان »بازشناسی الگوها« است.رانندگان، کارمندان بانک و وکالی خوب افرادی نيستند که از بصيرت‌های جادويی درزمينة ترافيک، سرمايه گذاری يا مذاکره برخوردار باشند، بلکه دارای الگوهایتکرارشوندة بازشناسی هستند، که آن‌ها به کمک آن‌ها سعی می‌کنند عابرين پيادةغير محتاط، وام گيرندگان نامناسب و کلاهبردارهای نابکار را متوقف کنند. حاصل اينتحقيقات همچنين نشان داد که الگوريتم‌های زيست شيميايی مغز انسان، ازُرا ه‌ها و تجربياتی بسيار کهن، برگرفته ازدشتهای آفريقا، که اکنون منسوخ شده، تکيه می‌کنند، نه بر جنگل مدنی کنونی.پس تعجبی هم ندارد که رانندگان، کارمندان بانک و وکلای مجرب هم گاهی اشتباهات فاحشی می‌کنند.

هوش مصنوعی نمی‌تواند با روح انسانی برابری کند

اين بدين معنی است که هوش مصنوعی می‌تواند انسان‌هايی بيافرينند که حتی برای وظايفی که نيازمند »بصيرت« است، مناسب باشند. اگر فکر می‌کنيد که هوشمصنوعی می‌تواند در قالب مفاهيم بصيرت‌های عرفانی با روح انسانی رقابت کند، این کار نشدنی و ناممکن است. اما اگر هوش مصنوعی به واقع بخواهد با شبکه‌های عصبی در محاسبة احتمالات و بازشناسی الگوها رقابت کند، عملی تر به نظر می‌رسد.

پس هوش مصنوعی چه کاری می‌تواند انجام دهد؟

هوش مصنوعی می‌تواند به طور خاص در وظايفی که نيازمند بصيرت دربارةديگران باشد بهتر عمل کند. بسياری از عرصه‌های شغلی، مثل رانندگی وسايل نقلیه در خيابانی پر از عابرين پياده، وام دادن به افراد ناشناس و مذاکره در يک معاملةتجاری، نيازمند توانايی ارزيابی احساسات و اميال ديگران است. آيا آن کودک می‌خواهد به وسط خيابان بدود؟ آيا آن مردی که کت و شلوار شيک به تن دارد،می‌خواهد مرا تلکه کند و ناپديد شود؟ تا زمانی که مردم گمان می‌کردند که احساسات و اميال توسط روح معنوی به وجود می‌آيند، بديهی می‌نمود که کامپيوترها هرگز نتوانند جای راننده‌ها، کارمندان بانک و وکلا را بگيرند. چطور يک کامپيوتر می‌تواند روح انسانی آفريده شده توسط خدا را درک کند؟

اما اگر...

اما اگرتصميم گيری در مغز انسان و کنترل احساسات و اميال به واقع چيزی بيش از الگوريتم‌های زيست شيميايی نيستند، پس دليلی وجود ندارد تا فکر کنيم که کامپيوترها نتوانند اين الگوريتم‌ها رارمزگشايی کنند و از هم اکنون اين وظايف را بهتر از انسان خردمند انجام ندهند...

ادامه دارد

امیر تهرانی

ح.ف

چای اتیشی توی جنگل فقط با تو‌می چسبه ...
بازدید : 392
سه شنبه 26 آبان 1399 زمان : 5:38

ادامه از نوشتار پیشین

کتاب در جستجوی معنی نوشته ویکتور فرانکل

لباس ژنده به ما می‌دادند

...به بیشتر زندانیان لباسهای ژنده‌‌‌ای داده بودند که مترسک از آن خوش آیندتر بود. در فاصله کلبه‌ها دراردوگاه جز کثافت چیزی به چشم نمی‌خورد و هر چه بیشتر تمیز می‌کردیم بیشتر بر سر راهمان ریختهمی‌شد.

افسران و زندانیان مسئول ، خوش داشتند که تازه واردان را به کار گروهی تمیز کردن آبریزگاهها

و بیرون ریختن مدفوع بگمارند اگر همانطور که معمولا روی می‌داد، به هنگام حمل مدفوع بگمارند اگرهمانطوری که معمولا روی می‌داد، بهنگام حمل مدفوع بر روی تپه‌ها، مدفوع بسر و روی زندانیان میریخت و نشانی از تنفر در چهره اش دیده می‌شد یا سعی می‌کرد آنرا پاک کند، ضربات کاپو بود که برپیکرش فرود می‌آمد و از اینرو کشتن واکنش‌های به هنجار تسریع می‌شد.

ابتدا زندانی وقتی گروهی را می‌دید که در حین رفت و آمد مجازات می‌شوند روی بر می‌گرداند، زیرا

نمی‌توانست تحمل کند که رفقایش به هنگام رفت و آمد در باتلاق کتک بخورند. اما روزها و هفته‌هایبعد جریان دگرگون می‌شد.

صبح زود، وقتی که هوا هنوز گرگ و میش بود زندانی با گروهش جلوی در می ایستاد و آماده کار بود. با شنیدن صدای فریادی، می‌دید که چگونه رفیقی را نقش زمین می‌کنند و دیگربار او را می‌ایستانند و باز هم اینکار تکرار می‌شود، چرا چنین می‌کردند؟ برای این که تب داشت و بیموقع به درمانگاه رفته بود و به خاطر همین که می‌خواست از وظایف روزانه اش رها شود تنبیه میشد.

اما زندانی که به مرحله دوم واکنش‌های روان شناسی رسیده بود دیگر با دیدن تنبیه رفیقش دیده از
صحنه برنمی‌گرفت. زیرا در این مرحله احساسآتش سست شده بود و این منظره را بدون اینکهکوچکترین احساسی به او دست دهد تماشا می‌کرد.

نمونه دیگر را برایتان تعریف می‌کنم:

یکی از زندانیان در درمانگاه به انتظار ایستاده بود و با حالت لی لی قدم بر می‌داشت به امید اینکه به
علت زخم یا تاول پا یا تب دو روز کار سبک در داخل اردوگاه به او داده شود. پسر دوازده ساله‌‌‌ای را می
دید که به درمانگاه آوردند. این پسر را مجبور کرده بودند ساعتها در برف به حال خبردار بایستند ...

ادامه دارد

امیر تهرانی

ح.ف

: ۲۱ دستور کار برای قرن ۲۱ نوشته نوح هراری: هوش مصنوعی نمی تواند با روح انسان برابری کند
بازدید : 653
سه شنبه 26 آبان 1399 زمان : 5:38

۱۰۰۱ کتاب که باید خواند: در جستجوی معنی نوشته ویکتور فرانکل: خاطرات یک روانپزشگ از زندانهای هیتلری

ادامه از نوشتار پیشین

کتاب در جستجوی معنی نوشته ویکتور فرانکل

لباس ژنده به ما می‌دادند

...به بیشتر زندانیان لباسهای ژنده‌‌‌ای داده بودند که مترسک از آن خوش آیندتر بود. در فاصله کلبه‌ها دراردوگاه جز کثافت چیزی به چشم نمی‌خورد و هر چه بیشتر تمیز می‌کردیم بیشتر بر سر راهمان ریختهمی‌شد.

افسران و زندانیان مسئول ، خوش داشتند که تازه واردان را به کار گروهی تمیز کردن آبریزگاهها

و بیرون ریختن مدفوع بگمارند اگر همانطور که معمولا روی می‌داد، به هنگام حمل مدفوع بگمارند اگرهمانطوری که معمولا روی می‌داد، بهنگام حمل مدفوع بر روی تپه‌ها، مدفوع بسر و روی زندانیان میریخت و نشانی از تنفر در چهره اش دیده می‌شد یا سعی می‌کرد آنرا پاک کند، ضربات کاپو بود که برپیکرش فرود می‌آمد و از اینرو کشتن واکنش‌های به هنجار تسریع می‌شد.

ابتدا زندانی وقتی گروهی را می‌دید که در حین رفت و آمد مجازات می‌شوند روی بر می‌گرداند، زیرا

نمی‌توانست تحمل کند که رفقایش به هنگام رفت و آمد در باتلاق کتک بخورند. اما روزها و هفته‌هایبعد جریان دگرگون می‌شد.

صبح زود، وقتی که هوا هنوز گرگ و میش بود زندانی با گروهش جلوی در می ایستاد و آماده کار بود. با شنیدن صدای فریادی، می‌دید که چگونه رفیقی را نقش زمین می‌کنند و دیگربار او را می‌ایستانند و باز هم اینکار تکرار می‌شود، چرا چنین می‌کردند؟ برای این که تب داشت و بیموقع به درمانگاه رفته بود و به خاطر همین که می‌خواست از وظایف روزانه اش رها شود تنبیه میشد.

اما زندانی که به مرحله دوم واکنش‌های روان شناسی رسیده بود دیگر با دیدن تنبیه رفیقش دیده از
صحنه برنمی‌گرفت. زیرا در این مرحله احساسآتش سست شده بود و این منظره را بدون اینکهکوچکترین احساسی به او دست دهد تماشا می‌کرد.

نمونه دیگر را برایتان تعریف می‌کنم:

یکی از زندانیان در درمانگاه به انتظار ایستاده بود و با حالت لی لی قدم بر می‌داشت به امید اینکه به
علت زخم یا تاول پا یا تب دو روز کار سبک در داخل اردوگاه به او داده شود. پسر دوازده ساله‌‌‌ای را می
دید که به درمانگاه آوردند. این پسر را مجبور کرده بودند ساعتها در برف به حال خبردار بایستند ...

ادامه دارد

امیر تهرانی

ح.ف

۱۰۰۱ کتاب که باید خواند: در جستجوی معنی نوشته ویکتور فرانکل: خاطرات یک روانپزشگ از زندانهای هیتلری
بازدید : 359
يکشنبه 24 آبان 1399 زمان : 23:36

ادامه از نوشتار پیشین

کتاب ۱۱ دقیق نوشته پایلو کوئیلو فصل دوم (بخش سوم)

وقتی روح گریه می‌کند

،مثل آن که هیچ اتفاقی نیافتاده استآن شب، با اسـتفاده از کلمـات سخت و نامتداول- چون مطمئن بود که کـسی دیگـر هـم آن دفترچـه را مـی خواند، و چون معتقد بود چیز مهمـی اتفـاق افتـاده-در دفترچـه ي خـاطراتش نوشت.

وقتی ما کسی را می‌بینیم و عاشق می‌شویم، احساس می‌کنیم که همه ي
دنیا با ما است. من امروز این اتفاق را حس کردم ، وقتی خورشید غروب مـی
کرد. ولی اگر چیز اشتباهی اتفاق بیافتد، هیچ چیزي باقی نمی‌ماند! هـیچ مـرغ
ماهی خواري! هیچ موسـیقی از راه دور، نـه حتـی مـزه ي لـب هـاي او. چگونـه
ممکن است این همه زیبـایی در یـک آن ناپدیـد بـشوند؟زندگی خیلـی سـریع
حرکت می‌کند.با یک ماجرا در یک ثانیه ما را از بهشت به جهنم می‌رساند.

روز بعد او با دوست دخترهایش صحبت کرد. همـه ي آنهـا او را در حـالیکه با "نامزده" آینده اش بیرون می‌رفت دیده بودند.بعد از همه ي اینها، اینکافی نیست که یک عشق بزرگ در زندگی داشته باشی، تو باید مطمئن باشـیکه هر کسی می‌داند تو چه آدم مطلوب و خواستنی اي هـستی. آنهـا داشـتندمی‌مردند که بدانند چه اتفاقی افتاده و ماریا، با خودپسندي ماجرای آنروز را تعریف کرد.یکـی از دختـر هـاخندید و گفت"تو دهنت را بستی؟""یک دفعه همه چیز واضح شـد. سـوالپسر، ناامیدي او""براي چه؟""که به او اجازه بدهی ""چـهفرقی می‌کند؟""این چیزي نیست که تو بتوانی توضیح دهی. مردم این جـوريهمدیگر را می‌بوسند "آنها خندیدنـد و مـسخره اش کردنـد. حـس تـرحم وشاديِ انتقام دخترهایی که هرگز با پسري در عشق نبودند. ماریـا وانمـود کـردکه اهمیت نمی‌دهد و او هم خندید. اگرچه روح او در حال گریه بـود.

ادامه دارد...

امیر تهرانی

ح.ف

waiting for the result
بازدید : 630
شنبه 23 آبان 1399 زمان : 19:37

ادامه از نوشتار پیشین

نوشنه نوح هراری

کتاب۲۱ دستور کار بر‌‌‌ای قرن ۲۱

آیا از تاریخ منحرف شده ایم؟

...در هدف یابی آن‌ها را واداشته تا در قالب مفاهیم آخرالزمانی بیندند، گویی که انحراف تاریخ از مسیرخو دش وفرجام خود تنها به این معنی می‌تواند باشد که ما اکنون باشتاب به سمت »آرما گدون« )نبرد نهایی میان خیر و شر، قبل از قیامت درحرکتیم.

وقتی توان خود را در رویارویی با واقعیت از دست بدهیم، ذهن ما بر روی سناریوهای فاجعه بار میخکوب می‌شود. همان گونه که شخصی بعد از تجربة یکسردرد بد دچار توهم ابتلا به یک غدة مغزی سرطانی می‌شسود، بسسیاری ازلیبرال‌ها هم از این می‌ترسند که برگزیت و ظهور دونالد ترامپ خبر از سقوط تمدن

انسانی می‌دهد.(دومی‌تاحدود زیادی صحت دارد اگر جلوگیری نشود)

از کشتن پشه تا کشتن افکار

حس آشفتگی و نگرانی از سرانجام شوم قریب الوقوع، با شتاب در سرعت »نوین سازیفنی« زمانی که فن آوری بسیار پیشرفته جای صنایع کنونی را می‌گیرد تشدیدمی‌شود. نظام سیاسی لیبرال در عصر صنعت شکل گرفته تا جهانی از موتورهای بخار،پالا یشگاه‌های نفتی و دستگاه تلویزیون را هدایت کند، اما برای درگیر شدن با انقلابات جاریِ داده فن آوری و زیست فن آوری ساخته نشده است.

سیاست مداران از درک تکنولوژی عاجزند

سیاست مداران و رأی دهندگان از درک این دو فن آوری جدید عاجزند، حال درمورد هدایت قابلیت‌های انفجاری آن‌ها چیزی نمی‌گوییم. اینترنت شاید بیش از هرعامل دیگری از دهة ۱۹۹۰ دنیا را تغییر داد، اما انقالب اینترنت بیش از آن که بهابتکار احزاب سیاسی رهبری شده باشد، توسط مهندسین هدایت شد. آیا شما تاکنوندر مورد اینترنت رأی داده اید؟ نظام دمکراتیک هنوز برای فهم ضربه‌‌‌ای که دریافتکرده، گیج است و آمادگی دریافت ضربه‌های بعدی، مثل ظهسور هوش مصنوعی و انقلاب توده زنجیریرا ندارد.

شوک کامپیوتری به انسانها

امروزه کامپیوترها نظامی‌مالی ایجاد کرده اند، که به قدری پیچیده است کهانسان‌های معدودی می‌تواننسد آن را درک کنند. بسه موازات متحول شدن هوشمصنوعی AI ، ما به زودی به نقطه‌‌‌ای می‌رسیم که هیچ انسانی دیگر قادر نخواهد بود تا نظام مالی را درک کند. اما این روند چه تأثیری بر فرآیندهای سیاسی خواهد

گذاشت؟

آیا می‌توانید تصورش را بکنید که حکومتی فروتنانه منتظر شود تا یکالگوریتم برایش بودجه یا اصالحات مالیاتی اش را تصویب کند؟ در عین حال شبکة و ارز‌های رمزنگاری شده، مثل یلیت ‐ یلیت ‐ توده زنجیر »پی یر تو پی یر« - - peer to peer بیت کوین، می‌توانند نظام پولی را کامال دگرگون کنند، به گونه‌‌‌ای که اصالحات مالیاتی افراطی اجتناب ناپذیر خواهد شد. به عنوان مثال، مالیات بستن به دلار می‌تواند کار

غیرممکن یا نامربوطی شود، زیرا اکثر معامالت ارز ملی، یا هیچ ارز دیگری را به طورصریح تبدیل نمی‌کنند. از این رو شاید حکومت‌ها ملزم شوند مالیات‌های کامال ً جدیدی وضع کنند مثال مالیات بر اطلاعات که می‌تواند مهم ترین منبع اقتصادی وتنها قابل منبع تبدیل در خیل عظیم معامالت باشد(. آیا نظام سیاسی قبسل از این کهبه ورشکستگی مالی برد بحران خود را برطرف خواهد کرد؟

الگوهای کامپیتری ذهن ما را تغییر می‌دهند اما

حتی باز هم مهم تر این است که انقالب‌های دوگانة داده فن آوری و زیست فن آوری شاید بتوانند نه فقط اقتصادها و جوامع، بلکه خودِ اندام و ذهن ما را هم بازسازی کنند. ما انسان‌ها در گذشته آموخته ایم تا دنیای بیرونی را تحت کنترل خود درآوریم،‌ اما کنترل بسیار ناچیزی بر دنیای درونی خود داریم. ما می‌دانستیم چگونه سدیبسازیم تا از سیل رودی جلوگیری کنیم، اما نمی‌دانیم چگونه پیر شدن بدن را متوقف

کنیم. ما می‌دانستیم چطور یک نظام آبیاری را طراحی کنیم، اما هیچ چیز راجع بهطراحی مغز نمی‌دانیم.

اگر پشه‌ها در گوش ما وزوز می‌کردند و مزاحم خواب ما می‌شدند، ما می‌دانستیم چطور پشه‌ها را بکشیم، اما اگر فکری در ذهن مان وزوزمی‌کرد و ما را تمام شب بیدار نگه می‌داشت، نمی‌دانستیم چطور آن فکر را بکشیم.

انقلابات زیست فن آوری و داده فن آوری امکان کنترل دنیای درونی را به مامی‌دهند و ما را قادر می‌سازند تا زندگی را مهندسی و تکثیر کنیم. ما می‌آموزیم مغزرا طراحی کنیم و زندگی را طولانی کنیم، و افکار را در درون خود بکشیم. اما کسی نمی‌داند چه پیامدهایی در انتظار است. انسان‌ها همواره ماهرانه ابزار ابداع کرده اند، امادر استفادة خردمندانه از آن چندان اقبالی نداشته اند. ...

ادامه دارد

امیر تهرانی

ح.ف

عاشق جادو و شعبده اید! مواظب باشید/ نگاهی به Now You See Me
بازدید : 287
شنبه 23 آبان 1399 زمان : 19:37

ادامه از نوشتار پیشین

در باره ولادیمیر نابوکوف و تقلب او در خلق کتاب لولیتا

لیشبرگ یک نویسنده المانی نوولی را در سال ۱۹۱۶ با همان نام «لولیتا» منتشر کرده بود و لولیتاى ولادیمیر نابوکوف در سال ۱۹۵۶، در نیویورک منتشر شد.

با پیداشدن اتفاقى «لولیتا»ى لیشبرگ در میان دریایى از کتاب اکنون چنین بنظر مى رسد که منبع واقعى الهام نابوکوف نیز یافته شده باشد. نابوکوف از سال ۱۹۲۲ تا ۱۹۳۷ در برلن زندگى مى کرد، همانجا که لیشبرگ بعنوان گزارشگر رادیو فعالیت داشت.

لیشبرگ در سال ۱۹۱۶ کتابى بنام «ژوکوند لعنتى» منتشر کرد که یکى از داستانهاى آن را «لولیتا» نام داده بود. بویژه همنام بودن دو داستان میشاییل مار «Maar»، منتقد سرشناس ادبى را برآن داشت تا بررسى‌هاى بیشترى در متن دو کتاب انجام دهد.

وى خیلى زود به این نتیجه رسید که لولیتا، قهرمان داستان، دختر نوباوه اى که در رمان نابوکوف نام آور شد، زاییده ى اندیشه ى نویسنده فراموش شده ى آلمانى، هاینس لیشبرگ است.وى در بررسى هردو رمان همانندى‌هاى بسیارى یافته است که به هیچ وجه نمى توان آنها را اتفاقى دانست. صرفنظر از سرآغاز هر دو داستان که همانند و همسانند، شمارى از نامهایى که در لولیتاى لیشبرگ به چشم مى خورند در داستانها و نمایشنامه‌هاى نابوکوف نیز تکرار شده اند.

میشاییل مار، منتقد سرشناس ادبى آلمان این پرسش را مطرح مى کند، که اتفاق تا چنداندازه مى تواند همانندى‌هاى میان لیشبرگ و نابوکوف را پدیدآورده باشد. تنها مى توان این احتمال را داد که نابوکوف در زمانى که در برلن مى زیسته با نوول لیشبرگ آشنا شده است و پس از آن متن نوول و حتا نام نویسنده را فراموش کرده است. اما سالها پس از آن هنگام اقامت در پاریس ناگهان داستان دختر نوباوه از ضمیر ناخودآگاهش تراوش مى کند، بى آنکه به منشأ اصلى آن آگاهى داشته باشد. «لولیتا»ى دیگرى مى آفریند که در واقع همان «لولیتا»ى لیشبرگ است.
به نقل از گزار

ش پرویز حمزوى

شخصیت ناباکف یا نابوکف

اصولا وی شخصیتی انباشته از عقده دارد. برای مثال او کتاب داستایفسکی را در مقابل دانشجویان پاره می‌کند و اثار برتولت برشت و آلبرکامو را چرند و مزخرف و گوگول نویسنده شهیر روسی را یک آشغال نویس معرفی می‌کند. د حالی که یک کتاب گوگول مانند" شنل" به صده‌ها اثر مانند لولیتا می‌ارزد. او بالزاک را که خالق اثری مانند " بابا گوریو " است مزخرف می‌داند. در حالی که این کتابهاجزو اثار جاودانه ادبیات اروپا و حتی جهان می‌باشد.

او در سالروز تولد داستایفسکی ده‌ها فحش وبدگویی نثار این نویسنده کرده است. چرا؟ دلیلش مشخص است . حتی با نوشتن لولیتا کسی ناباکف یا نابوکف را نمی‌شناسد و خود او نیز اعتراف کرده که کسی مرا نمی‌شناسد و همه لولیتا را می‌شناسند. حالا هم که همه فهمیده اند او ایده لولیتا را کش رفته کارش سخت ترشده است.

ادامه دارد...

امیر تهرانی

ح.ف

۱۰۰۱ کتاب که باید خواند: ۲۱ دستور کار برای قرن ۲۱ نوشته نوح هراری

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی